کی میدونه من وقت تنهایی زیرلب چی زمزمه می کنم؟
- Saturday, 13 Mordad 1397، 08:22 PM
- ۰ نظر
واقعیت این است که خیلی چیزها را توی وب نمی شود پیدا کرد
مثل کافه جدیدی که ته کوچه بن بست باز شده
مثل جای شکلات هایی که مامان قایمشان کرده
مثل چرت و پرت هایی که من توی دفترچه گل گلی ام نوشته ام
مثل کلاهی قشنگی که یک روز روی یکی از صندلی های این شهر جا گذاشته ام
مثل دختر وبلاگ نویسی که خیلی وقت پیش گمش کردم
مثل جاهایی که چیزبرگر های خوشمزه و ارزان می فروشند
مثل خودت که هیچ کجای زندگی ام نامی ازت برده نشده
نسبتی با هم نداریم
حتی نمیدانم آیا می شناسمت؟
نکند هنوز خواب می بینم؟
هنوز کابوس های تابستانی روی شب هایم خط می اندازند
و تو عین دیوانه ها توی سرم والس می رقصی
- 97/05/13