ته دیگ سیب زمینی

پیام های کوتاه
پیوندهای روزانه

وطن جاییست در قلبت

 

 

زمانی که خرمشهر اشغال شد را خیلی از ما جوان تر ها به یاد نمی آوریم.زمانی که مردم تمام زندگی خود را در یک ساک کوچک جمع می کردند و فقط به رفتن فکر میکردند.آوارگان جنگی به مرکز کشور مهاجرت کردند تا از آتش دشمن در امان باشند ولی از نگاه سنگین مردم چه؟تا پایان جنگ خیلی هایشان مهمان هموطنانشان بودند و بعد از آن خیلی ها برگشتند وخیلی ها به وطن جدید عادت کرده بودند و ماندند.ماجرا تمام شد...حالا کاری به رویاهایی که زیر آوار خانه ها دفن شد و عشق هایی که به رگبار بسته شد نداریم.

اما ماجراهایی هست که هنوز تمام نشده.مثل جولان دادن طالبان در افغانستان،سرگردانی مردم سوریه در مدیترانه،ترقه بازی های بزرگ در قلب بغداد،کمپ های اروپا که  نمایان گر یک خاورمیانه کوچکند،طرد شدگی و سرخوردگی های همیشگی تحت عنوان «پناهجو»...و پشت همه اینها کلمه تروریسم واقعیت ناگریز مردم است.

چند روز پیش در کمتر از چند ساعت قلبمان داشت از جا کنده می شد؛آن هم برای اتفاقاتی که در کشور های منطقه مانند زنگ تفریح هستند.برای وطن تنهایمان دلواپس بودیم و دلمان می خواست کسی بگوید که اینها فقط شوخی ست.شوخی هم بود چون  نسلی وجود دارد که در هر لباسی به عشق کشورش هر کاری بکند و دلمان باید هم قرص باشد.

بعد از اینکه تب و تاب حمله تروریستی تهران خوابید و به روال عادی زندگی برگشتیم جایی می ماند برای کمی فکر درباره آدم هایی که سال هاست به این انفجار ها خو گرفته اند و تروریست مثل نقل و نبات در شهر و روستایشان پیدا می شود،آدم هایی با یک غم بزرگ در قلب در امتداد راهی که پایانش پیدا نیست و البته جای ماندن هم نیست.

سال هاست که ایران میزبان پناهجویان افغانستان است؛مانند خیلی کشور های دیگر.اما بغضی را که آنها سال ها در گلو داشتند تازه داریم می چشیم.غم دوری از وطن و دلواپسی برای خانه ات یک طرف قلبت برای همیشه می ماند ولی زخمی که هرروز تازه تر می شود همان نگاه سنگین مردم است.اینکه قبول کنی تو بیگانه ای بیش نیستی و اینجا کشورت نیست که بتوانی بدون منت در آن خوشحال باشی کمی تلخ است.اگر پای صحبت های تمام مهاجران دنیا بنشینید تمام غصه شان را میتوانند در همین عنوان«پناهجو» برایتان خلاصه کنند.حتی کسانی که به اروپای غربی رفته اند و طعم رفاه بیشتری را می چشند باز هم نمی توانند برایتان توصیف کنند که «وطن» چه واژه عجیبی ست.

اتفاقات اخیر فقط کمی از حس مهاجران مقیم ایران را به یادمان آورد.پس شاید لازم باشد با آنها به گونه ای دیگر برخورد کنیم.تحقیر و توهین به ملیتشان نمی تواند کلید پیشرفت ما باشد.برای همدردی با پاریس شمع روشن می کنیم و پاریس به احترام ما چراغ های برج ایفل را خاموش می کند.اما برای کسانی که سال هاست کشورشان را در این حال بد میبینند چه کرده ایم؟شاید دنیا هم به این ماجرا عادت کرده...اما بیایید واقعا همه باهم باشیم.همه دنیا علیه تروریست.

 

  • وجوج جیم

نظرات  (۱)

  • دختر خوب
  • همه ی غریبه هایی که اومدن ایران پناه جو نیستن....
    و حتا مال کشورهای آشفته ی همین دور و بر....

    حتا تو کشورهای دیگه هم این مورد هست...
    مثلن چشم بادومیا تو امریکا..
    ولی این خودشونن که با رفتار و برخورد و طرز فکر و شغل و تحصیلات و فلانشون عزت خودشون رو حفظ میکنن...!

    تن دادن به کارهای سطح پایین  و دستمزد کم و بدون بیمه شاید شکمشون رو سیر کنه و به یه رفاه نسبی برسونتشون ولی دارن مردم مارو تنبل و بیکار میکنن...مردم مارو مغرور و پشت میزنشین میکنن...ما پیشرفت نمیکنیم..چون نمیخوایم...چون عزت آدما رو به شخصیتشون نمیدونیم به قیافه و پست و منصب میدونیم....حرف زیاد دارم ولی کار دارم:)

    تو همین انتخابات شهر و روستا عموی بعضیا اومد وایستاد نذاشت حتا یک نفر که اینجا ساکن نبود رای بده!حتا داداشم...چرا چون ساکن این منطقه نیست....به آدمایی که میشناختن رای ندادن..نذاشتن که بدن..خب برن به کی رای بدن؟!بعد این مطلبو که انتشار دادم کلی ادم اومدن جبهه گررفتن از جمله دختر برادراش...که خیلیم کار خوبی کرده و فلان...
    بابا ما ب آدمای خودمون هم رحم نمیکنیم غریبه ها که غریبن....!
    پاسخ:
    در آلمان و اروپای غربی شاهد حضور خیلی ها از خاورمیانه هستیم.اکثریت عرب هایی هستن که از زیر آتیش جنگ اومدن و لابه لاشون هم افغان ها و ایرانی ها.در اونجا دنیا کمی وارونه ست.شایسته سالاری به معنای واقعی کلمه هست ینی هر چی پول بدی آش میگیری.افغان ها که به نظرم واقعا خیلی سخت کوش و با همت هستن اونجا بیشتر فروشگاه ها رو اداره میکنن وکار و درآمد خوبی دارن.ایرانی ها هم اگه به امید معجزه ای رفتن زیردست همون افغان ها کار میکنن و گاهی واقعا تحقیر میشن.عرب ها هم وضعیتی بهتری ندارن چون اونا به تنبلی یجورایی عادت کردن.توی کشور خودشون بالاخره یا پول نفت یا کار و کاسبی بخور نمیری داشتن اما در اروپا که شرایط فرق کرده اونا چاره ای بجز تحقیر شدن ندارن.استثنای همه اینام هست ولی میخوام بگم درسته که خود آدم ها انتخاب میکنن چه طور زندگی کنن ولی هر کسی از وطنش جدا میشه دیگه زندگیش دست خودش نیست.مثل یه مهمون که بستگی داره صاحب خونه باش چطور رفتار کنه تا بهش خوش بگذره.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی