چسب مارمولک
- Tuesday, 2 Mehr 1398، 09:19 PM
- ۳ نظر
برنج و ماش را خوب بجوشان.هویج های آبپز را اضافه کن.صبر کن تا آبش را برچیند.حالا دوتا شعله پخش کن بنداز زیر قابلمه و منتظر بمان تا "دمپختک" بخار بیاندازد و با خیال راحت بپزد.قابلمه را بگذار توی زیرزمین.مارمولک گوشتالوی آنجا همه را میخورد و آرام آرام بزرگتر میشود.یک روز با دمپایی میکوبد تو فرق سرت.محتویات لزج معدهات پهن میشود روی زمین سرد و مرطوب.هیچ کسی جمعت هم نمیکند.مورچه ها ذرهذرهات را جدا میکنند برای قوت زمستانشان.
آفتاب نارنجی غروب تابیده.یک مارمولک گنده دمش را میجنباند و با صدای بلند تست عربی میزند.دلت برایش میسوزد.کلهات را میبری توی سوراخت.دست و پایت کرخت است و خوابت میآید.
- 98/07/02
خداروشکر زمانیکه سهراب داشت میگفت مادرم ریحان میچیند و ...
چشمش به سوسک و مارمولک نیوفتاد
وگرنه یه چیزی تو همین مایه ها میشد :))