ته دیگ سیب زمینی

پیام های کوتاه
پیوندهای روزانه

هیچوقت نپرسیدی، ولی من میگم

دلم یک خانه میخواهد.یک خانه که هر وجبش مال خودم باشد.از لولای در هاش گرفته تا کاغذدیواری های بدرنگ قهوه‌ایش که هیچ دوستشان ندارم.روی همه جایش حس مالکیت داشته باشم.با یک حس غروری بتوانم بگویم:دارم میروم خانه‌ااااام."خانه‌ام" نه به معنای حیاط خلوت و ویوی رو به دریا یا نه حتی به معنای داشتن دو پنجره،یکی رو به مشرق و یکی رو به مغرب.خانه به این معنا منظورم است‌ که قوانینش را خودم طی کرده باشم.قانون اینکه بعد حمام می‌توانی لخت بیایی وسط اتاق،راه بروی،یک چای هم بریزی بخوری و هر نیم ساعت یکبار یک تکه لباس تن کنی.قانون اینکه چند شب در هفته میتوانی بدون مسواک بخوابی،صدای تلویزیون حداکثر چند درجه باشد،چه وقت ها می‌شود وعده ناهار و صبحانه را سرهم کرد،شب ها کی بخوابی و برای صبح چند تا زنگ هشدار تنظیم کنی، گل ها را روی پیشخوان بگذاری یا حتما روی میز.نه منظورم این نیست که "خانه‌ام" واقعا یک خانه است.شاید یک اتاق باشد.بدون جاکفشی.بدون کلید.بدون آشپزخانه‌.بدون حمام‌.بدون تلویزیون.بدون در.بدون پنجره.بدون دیوار.بدون سقف.اینجا باید لفظ خانه را از واژه‌ی "خانه‌ام" حذف کنم.می ماند یک ضمیر متصل معلق در هوا.من از تمام این‌ سرمایه های بشری یک میم مالکیت دارم فقط.دلم میخواهد یک چیزی باشد.یک مجسمه سیمانی رو به روی ساختمان شهرداری اصلا.یک چیزی باشد که این ضمیر سرگردان را بچسبانم بهش.آنوقت آرام میگیرم.عشق من،کفش من،کادوی تولد ۴ سالگی من،کارت کتابخانه‌ی من،شال گردن من،حقوق ماهیانه من...اینها هر کدام نخشان را که بگیری و بکشی به یک آدم دیگر می‌رسند.آدم ها این موضوع را معمولا بعد از بازنشستگی‌ می‌فهمند.از آن وقت به بعد شروع میکنند به فلسفیدن.حس میکنند مرگ خیلی بهشان نزدیک است و به قول معروف هیچ‌چیزی را نمی‌شود با خود به گور برد.خوب هم هست اتفاقا.زودتر از دنیا دل می‌کنند و آن دم آخر را بدون کولی‌بازی_همراه یک لبخند ملیح که یعنی آره من میرم بهشت_ سپری می‌کنند.هر چه زودتر بفهمی که هیچ چیزی نداری زودتر خالی می‌شوی.بد است این.عاقبت بخیری ندارد.نمیدانم چرا دارم بهش فکر میکنم.دل آدم آرام نمیگیرد.چرا آدم نباید یک "مال خودِ خودِ خودمه" را از ته دل بگوید؟

  • وجوج جیم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی